زمان بچگی مادرمون هیچ وقت اجازه نمی داد گرسنه از خونه بیرون بریم. وقتی شب جایی دعوت بودیم مادرمون عصری یه نون پنیری چیزی بهمون میداد تا شب که رفتیم مهمونی ندید بدید بازی درنیاریم  و تو مهمونی خیلی شیک و سنگین شام بخوریم.

این روزا هم خانواده ها خیلی به فکر شکم بچشون هستن و چیزی برای بچشون کم و کسر نمیزارن اما حواسشون به روح و روان بچشون هم هست که گرسنه و تشنه از خونه بیرون نیاد ...
امروزه اکثر افراد تشنه و گرسنه از خونه بیرون میان. گرسنه عشق، تشنه محبت ...

خانم های متاهل به خاطر بی توجهی همسراشون و کمبود محبت افسردگی می گیرن ....
ترجیح میدن با همکار مرد غریبه درد و دل کنن اما با همسرشون نه ...

از چرخیدن سر مردای متاهل تو خیابون میشه به میزان گرسنگیشون پی برد ...
مجردهای ما که دیگه سوء تغدیه دارن ...
دخترهای دبیرستانی با یه چشمک خام میشن ...
پسرای مجرد با شنیدن یه صدای نازک قالب تهی میکنن  ....
به آقاهه میگی چرا به خانمت، بچه هات محبت نمیکنی؟
میگه دو شیفت کار میکنم واسه کی ...
خب برادر من تامین معاش که وظیفته، چرا محبت  نمیکنی ...
به خانمه میگی چرا به همسرت محبت نمیکنی؟
میگه باید گربه رو دم حجله کشت. اگه خیلی بهش رو بدی هوا برش میداره، فکر میکنه چه خبره ...
خب خواهر من با همین کارها پایه های زندگیت رو متزلزل میکنی. با محبت زیاد آدما رم نمیکنن رام میشن ...
عشق یعنی لبریز کردن خانه از محبت حتی اگه کسی به ما محبت نکنه، لبریز کردن خانه از مهر حتی اگه حال خودمون خوب نیست.خونه ای که لبریز از محبت باشه افراد اون خونواده از هر بی سر و پایی گدایی محبت نمیکنن.
دستاورد محبت اطاعته، با زن سالاری و مرد سالاری نمیشه خونه رو مدیریت کرد. تنها با محبته که میشه یه زندگی رو راه برد.