انتخاب درست تقریبا همه ماجراست اگر اون نباشه، زوج ها کنارهم نمیمونند و طلاق میگیرند
این آموزش ها یادگرفتنیاند ولی بهتر است این آموزش ها توسط دولت در طی یک سال به
زوج ها داده شود تا با انتخاب هم دیگه به عنوان همدم هم تا اخر عمرشون، بتونند قشنگ
زندگی کنند و از لحظات زندگیشون درست و آبرومند استفاده کنند.
انتخاب خیلی مهم است و خیلی مهم است، اشتباه شود زندگی دو نفر نابود میشه.
چقدر خوب گفته بودید همه چیز رو...
مخصوصا جمله آخر که خیلی به دلم نشست.واقعا به نظرم درسته
دلم میخواد به عنوان یک نمونه،خودم رو مثال بزنم برای علی.امیدوارم کامنتم رو ببینه و بخونه.
من با اصرار خانواده با کسی ازدواج کردم که اکثر ملاک ها و معیارهایی که این روزها برای ازدواج مهمه رو داشت.شغل و تحصیلات خیلی خوب،باسواد،اوضاع مالی خوب،قیافه و ظاهر هم معمولی.پسر آروم و سالم و مطمئنی بود.
فقط مشکلم این بود که اصلا دوستش نداشتم،هییییییچچچ وجه اشتراک و شباهتی نداشتیم.اصلا تو تصوراتم نمیگنجید که این آدم همسرم باشه.خلاصه که بماند چندان با میل خودم ازدواج نکردم.از اینا میگذرم.
تو این دو سال زندگی بارها و بارها اذیت شدیم هر دومون.اما دلیلش رو عدم شباهت و نداشتن وجه اشتراک نمیدونم.دلیلش رو بیشتر،آموزش ندیدن در زمینه مسایل عاطفی و زندگی مشترک میدونم.ما واقعا بدون هیچ آگاهی و آموزشی با یکی دیگه میریم زیر یه سقف و این خیلی مشکل ساز میشه در زندگی.برای مسایلی مثل عروسی و هزار چیز ریز و درشت دیگه ای کلی وقت و انرژی میذاریم ولی قبل از ازدواج دو تا کتاب در مورد زندگی مشترک و تعامل با همسر نمیخونیم.
زیاد دعوا کردیم،زیاد همدیگه رو اذیت کردیم.ولی نکته مثبت قضیه اینه که همیشه میل به بهتر شدن زندگیمون رو داشتیم.به همین خاطر هر دومون داریم برای بهتر شدن رابطه مون تلاش میکنیم.کتاب میخونیم.کتاب های خیلی خوبی هست که خوندنشون رو به شدت توصیه میکنم،به هر کسی که دلش میخواد ارتباطات مؤثر و مفید و خوبی داشته باشه...
کتاب سواد عاطفی و عشق از کلود استینر،کتاب تئوری انتخاب و هم چنین ازدواج بدون شکست از ویلیام گلسر.و یه عالمه کتاب های خوب دیگه.
من هم معتقدم رابطه خوب،ساختنیه.حتی اگه با کسی ازدواج کنی که هیچ شباهت و وجه اشتراکی ندارید،شاید حتی موقع ازدواج علاقه چندانی هم بهش نداشته باشی،تا چند ماه بعد از ازدواجت هم هر روز گریه کنی(همه اینهارو من تجربه کردم)اما باز هم میتونی یه رابطه قشنگ و یه زندگی خوب بسازی.چیزی که خیلی مهمه اینه که هر دو طرف میل به بهتر شدن زندگی و رابطه شون داشته باشن و براش تلاش کنن و بتونن یه روش مسالمت آمیز و کارآمد برای حرف زدن با همدیگه و حل مشکلاتشون پیدا کنن.
و نتیجه این میشه که بهتر شدن رابطه ات رو روز به روز میبینی.از اون ور کسانی رو دیدم که با عشق خیلی زیاد ازدواج کردن،فکر میکردن بهترین ازدواج رو داشتن و دیگه هیچکسی مثل اونها خوشبخت نیست.و راستش الان اوضاعشون اصلا خوب نیست و تعریفی نداره.
البته علی عزیز نظر شما هم محترمه.من فقط خواستم زندگی و تجربه خودم رو به عنوان مصداق حرف میلاد،براتون بازگو کنم.
ببخشید که خیلی حرف زدم.
متن از نظرم یک اشکال داشت.
انتخاب درست فقط ده درصد باعث ایجاد یه زندگی خوب میشه، نود درصد بقیه رو خودتون باید بسازید.
۹۰ درصد انتخابم و ۱۰ درصد بقیه رو باهم می سازبم